معنی esguichar
esguichar
فشاردادن، سرپیچ کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با esguichar
escuchar
escuchar
گوش دادَن، بِشنو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی