معنی esgotado
esgotado
فرسوده، خسته
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با esgotado
desbotado
desbotado
کَمرَنگ، مَحو شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resgatado
resgatado
نَجَات یافتِه، نَجَات یافت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
engomado
engomado
آهار، نِشاستِه شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agotado
agotado
بی حال، خَستِه، فَرسودِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
esgotar
esgotar
تُهی کَردَن، تَمام شُدَن، خَستِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
estado
estado
اِیالَت، دولَت، وَضعِیَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
estado
estado
اِیالَت، دولَت، وَضعِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی