معنی envolver
envolver
در بر گرفتن، درگیر کردن، شامل شدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با envolver
envolver
envolver
بَستَن، بَستِه بَندی، دَر بَر گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
devolver
devolver
بازگَشت دادَن، بازگَشت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
revolver
revolver
هَم زَدَن، هَفت تیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
envoûter
envoûter
سِحر کَردَن، جادو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
encolher
encolher
کوچَک شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
devolver
devolver
بازگَشت دادَن، بازگَشت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Involved
Involved
مُشارِکَت کُنَندِه، دَرگیر شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
envoyer
envoyer
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید، فِرِستادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Involve
Involve
شامِل شُدَن، دَرگیر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی