معنی entretido
entretido
سرگرم، سرگرم شد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با entretido
entretien
entretien
نِگَهداری، مُصاحِبِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
entrometido
entrometido
فُضول، مُزاحِم، مُداخِلِه گَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
entretenido
entretenido
سَرگَرم، سَرگَرم کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
entrenado
entrenado
آموزِش دیدِه، آموزِش دیدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intrepido
intrepido
بی باک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی