معنی encordoar
encordoar
ریسمان کشیدن، رشته
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با encordoar
encorajar
encorajar
شُجاع کَردَن، تَشوِیق کُنَند، تَشوِیق کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
engordar
engordar
چاق شُدَن، چاق کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
engordar
engordar
چاق شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی