معنی encharcar
encharcar
خیساندن، خیس کردن، آبگرفته کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با encharcar
encharcado
encharcado
خیساندِه، خیس شُدِه، خیس، آب زَدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
encarnar
encarnar
تَجَسُّم کَردَن، مُجَسَّم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enmarcar
enmarcar
چارچوب قَرار دادَن، قاب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
encarnar
encarnar
تَجَسُّم کَردَن، مُجَسَّم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی