معنی empurrar
empurrar
زدن، هل دادن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با empurrar
empeorar
empeorar
بَدتَر شُدَن، بَدتَر شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
espirrar
espirrar
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
empunhar
empunhar
اِستِفادِه کَردَن اَز، اِعمال کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
empuñar
empuñar
اِستِفادِه کَردَن اَز، اِعمال کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empujar
empujar
هُل دادَن، فِشار دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی