معنی ditado
ditado
دیکته، گفتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با ditado
dictado
dictado
دیکتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dotado
dotado
بااِستِعداد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ditador
ditador
دیکتاتور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
odiado
odiado
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dentado
dentado
دَندان دار، دَندانِه دار، دارایِ دَندان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pitido
pitido
بوق زَدَن، سوت زَدَن، بوق زَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitado
agitado
آشُفتِه، گیج کُنَندِه، شُلوغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dictador
dictador
دیکتاتور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rizado
rizado
فُرمی، فِرفِری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی