معنی dissolúvel
dissolúvel
قابل حلّ شدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با dissolúvel
insolúvel
insolúvel
حَلّ نَشُدَنی، نامَحلول
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dissolver
dissolver
مُنحَل کَردَن، حَل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی