معنی detenção
detenção
حبس، بازداشت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با detenção
retenção
retenção
نِگَهداری، حِفظ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
detecção
detecção
شِناسایی، تَشخیص
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desatenção
desatenção
بی تَفَکُّری، بی تَوَجُّهی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
decepção
decepção
نااُمیدی، فَریب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deserção
deserção
اِنحِراف، فَرار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
intenção
intenção
قَصد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
redenção
redenção
فِدیِه، رَستِگاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
detonação
detonação
اِنفِجار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
obtenção
obtenção
حُصول، بِدَست آوَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی