معنی desunião
desunião
ناهماهنگی، نفاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با desunião
desánimo
desánimo
بی حالی، دِلسَردی، نااُمیدی، وَحشَت، یَأس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desunión
desunión
ناهَماهَنگی، نِفاق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desânimo
desânimo
بی حالی، دِلسَردی، یَأس، نااُمیدی
دیکشنری پرتغالی به فارسی