desordenar desordenar آشُفتِگی ایجاد کَردَن، آشُفتِگی، بِه هَم ریختَن، بی نَظمی ایجاد کَردَن، نامُرَتَّب کَردَن دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desordenado desordenado بی ضابِطِه، آشُفتِه، بی نَظم، پَراکَندِه، شُلوغ، شِکَستَن، نامُرَتَّب دیکشنری اسپانیایی به فارسی