معنی desolado
desolado
افسرده، متروک، ویران
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با desolado
desolado
desolado
نااُمید، تاریک، ویران
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desolato
desolato
ویران، مَتروک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
desalmado
desalmado
بی رَحم، شِیطان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desbotado
desbotado
کَمرَنگ، مَحو شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desolação
desolação
تاریکی، ویرانی، غَمگینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deslocado
deslocado
بی خانِمان، آوارِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desfocado
desfocado
بی تَمَرکُز، تار شُد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desfiado
desfiado
فَرسودِه، خُرد شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desolaat
desolaat
تَنها و غَمگین، مَتروک
دیکشنری هلندی به فارسی