معنی deslocado
deslocado
بی خانمان، آواره
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با deslocado
desfocado
desfocado
بی تَمَرکُز، تار شُد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deslucido
deslucido
زَنگ زَدِه، کِسِل کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
destacado
destacado
بَرجَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desbotado
desbotado
کَمرَنگ، مَحو شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
desolado
desolado
نااُمید، تاریک، ویران
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
delicado
delicado
حَسّاس، ظَریف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desolado
desolado
اَفسُردِه، مَتروک، ویران
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deslocar
deslocar
جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
delicado
delicado
حَسّاس، ظَریف
دیکشنری پرتغالی به فارسی