معنی desencanto
desencanto
ناامیدی، افسون کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با desencanto
desencanto
desencanto
نااُمیدی، اَفسون کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desencantado
desencantado
بی اِعتِقاد، اَفسون شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desencantado
desencantado
بی اِعتِقاد، اَفسون شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
disincanto
disincanto
نااُمیدی، اَفسون کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی