معنی desativação
desativação
غیرفعّال سازی، غیرفعّال کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با desativação
destilação
destilação
تَقطِیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reativação
reativação
راه اَندازی مُجَدَّد، فَعّال سازی مَجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی