معنی depositar
depositar
سپردن، سپرده گذاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با depositar
depositar
depositar
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
depositare
depositare
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Depositor
Depositor
سِپُردِه گُذار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
deportar
deportar
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
deportar
deportar
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
deposito
deposito
رُسوب گُذاری، سِپُردِه گُذاری، مَخزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
deposito
deposito
رُسوب گُذاری، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی