معنی demitir
demitir
کیسه زدن، اخراج کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با demitir
remitir
remitir
اِرجاع کَردَن، مُراجِعِه کُنید، اِرسال کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
emitir
emitir
پَخش کَردَن، مَوضوع، مُنتَشِر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
emitir
emitir
پَخش کَردَن، مَوضوع، مُنتَشِر کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
permitir
permitir
اِجازِه دادَن، اِجازِه می دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
decidir
decidir
تَصمیم گِرفتَن، تَصمِیم بِگیرَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
debitar
debitar
بَرداشت کَردَن، بِدِهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
debatir
debatir
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
definir
definir
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
admitir
admitir
پَذیرُفتَن، اِعتِراف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی