معنی deles
deles
آنها، از آنها
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با deles
deler
deler
تَقسیم کُنَندِه، اِشتِراک کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
delen
delen
تَقسیم کَردَن، بَرایِ بِه اِشتِراک گُذاشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
dele
dele
او، اَز او
دیکشنری پرتغالی به فارسی