معنی decompor
decompor
فاسد شدن، تجزیه کنند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با decompor
decomporsi
decomporsi
فاسِد شُدَن، تَجزِیَه کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
compor
compor
تَرکیب کَردَن، سُرودَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی