معنی de forma compulsiva de forma compulsiva به طور اجبار آمیز، به طور اجباری دیکشنری پرتغالی به فارسی
de forma compassiva de forma compassiva بِه طُورِ مِهرَبانانِه، بِه رَوِشی دِلسوزانِه دیکشنری پرتغالی به فارسی