معنی dar um concerto
dar um concerto
کنسرت دادن، کنسرت بده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با dar um concerto
dar un concierto
dar un concierto
کُنسِرت دادَن، کُنسِرت بِدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی