معنی cumprir
cumprir
مطابقت داشتن، برای تحقّق، برآورده کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با cumprir
cumplir
cumplir
بَرآوَردِه کَردَن، بِه دَست آوَردَن، مُطابِقَت داشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
compris
compris
فَهمیدِه شُدِه، فَهمیدِه شُد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
comprar
comprar
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cumpridor
cumpridor
وَظیفِه شِناس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
comprar
comprar
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cubrir
cubrir
پوشِش دادَن، پوشِش، پوشاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cuspir
cuspir
تُف اَنداختَن، تُف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی