معنی crescer
- crescer
- رشد کردن
واژههای مرتبط با crescer
crescere
- crescere
- پَروَرِش دادَن، رُشد کُنَند، رُشد کَردَن
crecer
- crecer
- رُشد کَردَن، رُشد کُنَند
caresser
- caresser
- نَوَازِش کَردَن، نَوَازِش
tresser
- tresser
- پَریس کَردَن، قِیطَان
crisper
- crisper
- گِرِفتِگی ایجاد کَردَن، مُتِشَنِّج
creuser
- creuser
- تُوخَالِی کَردَن، حَفّاری، تونِل زَدَن، حَفّاری کَردَن، حَفر کَردَن، غار رَفتَن، کَندَن
carecer
- carecer
- کَمبود داشتَن، کَمبود
presser
- presser
- فِشار دادَن، فِشُردَن
crestear
- crestear
- قُلِّه داشتَن، تاج