معنی cozinhar
cozinhar
پختن، برای پختن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با cozinhar
colindar
colindar
مُجاوِرَت داشتَن، مُجاوِرَت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminhar
caminhar
بُلَند قَدَمی بَرداشتَن، راه رَفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cocinar
cocinar
پُختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی