معنی cortado
cortado
کوتاه شده، برش دادن، برش خورده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با cortado
cortado
cortado
بُرِش خُوردِه، بُرِش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
corado
corado
خِجالَت زَدِه، بَراَفروختِه، با شَرم، سُرخ رُو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
recortado
recortado
آراستِه، بُرِش دادَن، کوتاه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cargado
cargado
پُر اَز هَوایِ فِشُردِه، بارگُذاری شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contador
contador
حِسابدار، شُمارندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cornudo
cornudo
دارایِ شاخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cerrado
cerrado
قُفل شُدِه، بَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cercado
cercado
مُحاصِرِه، حِصارکِشی شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
colgado
colgado
آویزان، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی