معنی convier
convier
مفید بودن، کت و شلوار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با convier
confier
confier
اعتِماد کَردَن، سِپُردَن، واگُذار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
convoiter
convoiter
طَمَع کَردَن، طَمَع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contrer
contrer
مُقابَلِه کَردَن، شُمارندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confiner
confiner
مَحدود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confiar
confiar
اعتِماد کَردَن، تِکیِه کُنید، تِکیِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
condire
condire
طَعم دار کَردَن، فَصل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confiar
confiar
اعتِماد کَردَن، اِعتِماد، واگُذار کَردَن، تِکیِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
convite
convite
دَعوَت، دَعوَت نامِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
convidar
convidar
دَعوَت دادَن، دَعوَت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی