معنی controlar
controlar
کنترل کردن، کنترل کنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با controlar
controlar
controlar
کُنتُرُل کَردَن، بَررَسی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contrôler
contrôler
کُنتُرُل کَردَن، کُنتُرُل کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
controlador
controlador
کُنتُرُل کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contratar
contratar
اِستِخدام کَردَن، اِستِخدام کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cantarolar
cantarolar
زوزِه کِشیدَن، زِمزِمِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
controllare
controllare
کُنتُرُل کَردَن، بَررَسی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
controlador
controlador
کُنتُرُل کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contratar
contratar
قَرارداد بَستَن، اِستِخدام کُنید، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contornar
contornar
دُور زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی