معنی contornar
contornar
دور زدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با contornar
contourner
contourner
دُور زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
conformar
conformar
هَمخوٰانی داشتَن، شِکل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
consternar
consternar
غَمگین کَردَن، ناراحَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
controlar
controlar
کُنتُرُل کَردَن، بَررَسی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contornato
contornato
مُنحَنی، کانتُور شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confortar
confortar
راحَت دادَن، راحَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
conformar
conformar
هَمخوٰانی داشتَن، مُطابِقَت داشتِه باشَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
controlar
controlar
کُنتُرُل کَردَن، کُنتُرُل کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contornado
contornado
مُنحَنی، کانتُور شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی