معنی condução
condução
مؤثّر بودن، رانندگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با condução
condição
condição
شَرط، وَضعِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
confusão
confusão
اِختِلال، گیجی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
indução
indução
اِستِقراء، اِلقاء
دیکشنری پرتغالی به فارسی