معنی condição
condição
شرط، وضعیت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با condição
condução
condução
مُؤَثِّر بودَن، رانَندِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rendição
rendição
اِرائِه، تَسلِیم شُدَن، تَسلِیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cognição
cognição
شِناخت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
convicção
convicção
اِدراک، مَحکومِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
concisão
concisão
اِختِصار، مُختَصَر بودَن، موجِز بودَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی