معنی composição
composição
ترکیب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با composição
decomposição
decomposição
تَجزِیَه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
competição
competição
رِقابَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imposição
imposição
تَحمیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
oposição
oposição
مُخالِفَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی