معنی compilar
compilar
جمع آوری کردن، کامپایل کردن، تدوین کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با compilar
compilar
compilar
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن، جَمع آوَری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
compiler
compiler
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
compilare
compilare
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
complicar
complicar
مُشکِل کَردَن، پیچیدِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
comparar
comparar
مُشَابِه دانِستَن، مُقایِسِه کُنید، مُقایِسِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
combinar
combinar
تَرکیب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cochilar
cochilar
چُرت زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
comparar
comparar
مُقایِسِه کَردَن، مُقایِسِه کُنید، مُشَابِه دانِستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
combinar
combinar
تَرکیب کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی