معنی comovente
comovente
دلخراش، در حال حرکت، لمس کننده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با comovente
commovente
commovente
لَمس کُنَندِه، دَر حالِ حَرَکَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
componente
componente
جُزء
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
componente
componente
جُزء
دیکشنری پرتغالی به فارسی
componente
componente
جُزء
دیکشنری ایتالیایی به فارسی