معنی combinação
combinação
ترکیب، ترکیبی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با combinação
coabitação
coabitação
هَمزیستی، زِندِگی مُشتَرِک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
compilação
compilação
مَجموعِه، تَالیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
combinado
combinado
تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
combinado
combinado
تَرکیب شُدِه، تَرکیب شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dominação
dominação
سُلطِه کامِل، سُلطِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
combinato
combinato
تَرکیب شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی