معنی choro
choro
گریه کردن، گریه کن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با choro
chory
chory
بیمار، مَریض شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
mchoro
mchoro
تَصوِیرسازی، طَرّاحی
دیکشنری سواحیلی به فارسی