معنی chocado
chocado
شوک زده، شوکّه شده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با chocado
alocado
alocado
بی فِکر، دیوانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cercado
cercado
مُحاصِرِه، حِصارکِشی شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
chorando
chorando
گِریِه کُنان، گِریِه کَردَن، گِریان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cocido
cocido
پُختِه، پُختِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
chocar
chocar
تَصَادُف کَردَن، سُقوط، تَصَادُم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tocado
tocado
لَمس شُدِه، لَمس کَرد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
chocar
chocar
تُخم گُذاری کَردَن، شُوک، شُوک وارِد کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
chiado
chiado
کُریچ کَردَن، هیس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
focado
focado
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی