معنی cansaço
cansaço
خستگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با cansaço
cansado
cansado
بی مِیل، خَستِه، خَستِه کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cansado
cansado
بی مِیل، خَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
casado
casado
مُتِأَهِّل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cansar
cansar
خَستِه شُدَن، تایِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casado
casado
مُتِأَهِّل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cansar
cansar
خَستِه شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی