معنی benignamente
benignamente
خوش خو، خوش خیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با benignamente
benignamente
benignamente
خُوش خَو، با مِهربانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
benignamente
benignamente
خُوش خَو، با مِهربانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی