معنی assado
assado
برشته، کباب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با assado
passado
passado
گُذَشتِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
asado
asado
بِرِشتِه، کَباب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pasado
pasado
گُذَشتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gastado
gastado
فَرسودِه، صَرف کَرد، کُهنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pesado
pesado
سَنگین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgado
rasgado
پارِه پارِه، پارِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
aislado
aislado
مُجَزّا، جُدا شُدِه، مُنزَوی، مُنعَزِل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
acusado
acusado
مُتَّهَم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
acosado
acosado
آشُفتِه، مُورِدِ آزار و اَذیَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی