معنی arrumado
arrumado
آراسته، مرتّب، تر و تمیز، ترتیب دار، منظّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با arrumado
abrumado
abrumado
مَغموم، غَرق شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
arrugado
arrugado
چُروک، چین خُوردِه، چُروک خُوردِه، چُروک دار، چُروکیدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abrumador
abrumador
غَلَبِه آوَر، خُردکُنَندِه، غِیرِقابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
afrutado
afrutado
میوِه ای
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
arruinado
arruinado
خَرَاب، خَراب شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
arrumação
arrumação
نَظَافَت، خانِه داری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
arruinado
arruinado
خَرَاب، خَراب شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ahumado
ahumado
دودی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی