معنی arrumação
arrumação
نظافت، خانه داری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با arrumação
arrumado
arrumado
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرتِیب دار، مُنَظَّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی