معنی apressar
apressar
شتاب کردن، عجله کن، عجله کردن، تلاش کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با apressar
agresser
agresser
حَمله کَردَن، حَملِه، دُزدی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adresser
adresser
آدرِس دادَن، آدرِس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
arrestar
arrestar
بازداشت کَردَن، دَستگیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apresurar
apresurar
شِتاب کَردَن، عَجَلِه کُن، عَجَلِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apreciar
apreciar
قَدردانی کَردَن، قَدردانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agressor
agressor
مُتَجاوِز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
apressado
apressado
شِتابزَدِه، عَجَلِه کَرد، عَجَلِه دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
apreciar
apreciar
قَدردانی کَردَن، قَدردانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
expressar
expressar
بَیان کَردَن، بَیان کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی