معنی ampliação
ampliação
گسترش، بزرگنمایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با ampliação
amputação
amputação
قَطع عُضو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
avaliação
avaliação
تَخمِین، اَرزیابی، اَرزِش گُذاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
aplicação
aplicação
دَرخوٰاست، کاربُرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
implicação
implicação
مَشروطیَّت، دِلالَت، اِشارِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ampliado
ampliado
بُزُرگ شُدِه، بُزُرگ شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی