معنی alheio
alheio
بی خبر، بیگانه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با alheio
allein
allein
تَنها، بِه تَنهایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
anhelo
anhelo
آرِزو، اِشتیاق، دِلتَنگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
alivio
alivio
تَسکِین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
anseio
anseio
آرِزو، مَن آرِزو دارَم، دِلتَنگی، اِشتیاق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alívio
alívio
تَسکِین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
asseio
asseio
مُرَتَّب بودَن، پاکیزِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alieno
alieno
بیگانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cheio
cheio
پُر، کامِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی