معنی acostumar
acostumar
عادت دادن، عادت کن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با acostumar
acostumbrar
acostumbrar
عادَت دادَن، عادَت کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
costurar
costurar
سوزَن زَدَن، دوختَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی