معنی zwyczajnie
zwyczajnie
به طور عادّی، از نظر احساسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zwyczajnie
zwyczajny
zwyczajny
رایِج، مُشتَرَک، عادّی، عادَت
دیکشنری لهستانی به فارسی