معنی zwinnie
zwinnie
چابک دست، فرو خوٰاهد ریخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zwinnie
winnie
winnie
بِه طُورِ مَلامَت آمیز، بِه طُورِ مَلموس
دیکشنری لهستانی به فارسی
zwinie
zwinie
چابُک وار، هوشمَندانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
zmiennie
zmiennie
مُتِغَیِّرانِه، نادِر
دیکشنری لهستانی به فارسی
zwinny
zwinny
چابُک
دیکشنری لهستانی به فارسی