معنی zmysłowy
zmysłowy
دلپذیر، دنج، شهوانی، شهاب سنگی، حسّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با zmysłowy
umysłowy
umysłowy
رَوانی، رَوانگَردان
دیکشنری لهستانی به فارسی
zmysłowo
zmysłowo
حِسّی، بَرایِ شُمارِش، شَهوَت اَنگیزانِه، بی اَدَبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
umysłowo
umysłowo
بِه طُورِ ذِهنی، بِه صورَتِ ذِهنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
pomysłowy
pomysłowy
خَلّاق، خَلّاقِیَت، با مَنابِع، هوشمَندانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی