معنی złagodzić
złagodzić
کاهش دادن، کاهش دهد، کوتاه کردن، ملایم کردن، مشتاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با złagodzić
łagodzić
łagodzić
تَسکِین دادَن، تَسلِیحات، مُعتَدِل کَردَن، مُعتَرِضان
دیکشنری لهستانی به فارسی